در شماره ۷ هفته نامه صدا که شنبه ۵ مهر ماه منتشر شد، در بخش گفتگو با آقای محمدعلی رامین نکاتی در باره ی بنده و نحوه ی حضورایشان در شبکه ی چهارسیما مطرح گردیده که نیاز به توضیح و تصحیح دارد:
۱-ایشان در پاسخ به این پرسش که: چه شد که آن قدر راحت به شما تریبون داده شد؟ گفته اند:
“یک نیروی انقلابی،  خودش یک رسانه است؛در فروردین سال ۱۳۷۴ توسط آقای دکتر احمد پورنجاتی به صدا و سیما دعوت شدم. ایشان سابقا در امور بین الملل با جناب آقای ری شهری همکاری می کرد و بنده را از سالیان پیشین در آلمان می شناخت.”
توضیح: متاسفانه هردو مطلب ایشان خلاف واقع است( امیدوارم ناشی از خطای حافظه باشد) بنده ایشان را دعوت به کار در صدا و سیما نکردم. ایشان نیز همچون بسیاری دیگر از افرادی که معمولا احساس می کنند ایده های مهم و مفیدی برای  ارائه  در صدا وسیما دارند با دفتر بنده تماس گرفتند و خواستند که دیداری داشته باشیم. در آن دیدار به ملاقاتشان با برخی اعضای ارشد دفتر مقام رهبری اشاره و اعلام آمادگی و علاقه کردند که در هر بخشی که مقدور باشد همکاری کنند. در آن برهه به تازگی شبکه چهار سیما در گستره ی پوشش محدود چند استان آغاز به کار کرده بود . ایشان را به مدیر آن شبکه معرفی کردم که در هر هر بخشی مناسب می داند از ایشان استفاده شود. و قرار شد در گروه معارف آن شبکه کار کنند. پس دعوت ابتدایی از سوی بنده مطرح نبوده است!
بنده هیچگاه معاون بین الملل جناب آقای ری شهری نبوده ام. و نمی دانم بیان این فراز از سوی ایشان به کجای ماجرا ارتباط دارد!اما داستان آشنایی من با جناب رامین:
 در سال های آغازین دهه ی هفتاد  دوبار از سوی “انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا” برای سخنرانی دعوت شدم. نخستین بار آقای رامین را در مرکز اسلامی هامبورگ دیدم و برای بار دوم در سرکنسولگری جمهوری اسلامی در هامبورگ . ناگفته نماند که داوری سرکنسول ایران -دستکم در گفتگو با بنده-در باره ی ایشان و مواضع . عملکردشان ،بسیار متقاوت از توصیف تمجیدگونه ای بود که ایشان از خودشان در گفتگو با ” صدا” ابراز داشته اند! نکته ی جالب در دیدار دوم در سرکنسولگری، حضور دوست ارجمند و فرهیخته ام جناب آقای دکتر محمد رضا بهشتی( فرزند شهید بهشتی) بود که در آن زمان مشغول تحصیل در آلمان بودند. سربسته می گویم و می گذرم که در همان جلسه، بحث و گفتگوی انتقادی شدیدی میان ایشان و جناب دکتر بهشتی پیرامون برخی تعابیر غلو آمیز ایشان در گرفت!
این سابقه و حد و اندازه ی آشنایی بنده با جناب رامین بود تا پیش از مراجعت نامبرده به ایران و قضیه ی صدا وسیما که اشاره رفت.
۲- ایشان در بخش دیگری از گفتگو با “صدا” گفته اند:”…. تا آقای پورنجاتی مرا برای همکاری در تاسیس شبکه چهار سیما دعوت کرد، ایشان برای جذب حقیر در تعبیری گفت:”این شبکه باب طبع شماست و می خواهیم شبکه ای بشود که کفاره گناهان شبکه های دیگر سیما باشد” و با این دیدگاه بود که وارد سیما شدم”
در باره بخش نخست این فراز، توضیح دادم. اما در باره ی تلاش بنده برای “جذب حقیر- به تعبیر ایشان عرض می کنم- واکنش بنده چیزی از جنس شاخ در آوردن است!
تاسیس شبکه چهار نیز پیش از حضور ایشان  انجام شده بود و تعبیری هم که از قول بنده در باره ی شبکه چهار و کفاره ی دیگر شبکه ها آورده اند، یحتمل باید به حساب خیالات انقلابی ایشان گذاشت!
مهم ترین نکته ی راست در گفتگوی ایشان همان است که گفته اند: “بنده ( یعنی خود جناب رامبن) هیچ تغییری در مواضع خود نداده ام.” هرچند در ادامه گفته اند: اما از مواضع فکری کنونی دکتر پورنجاتی بی خبر هستم”. لابد بنده در غار اصحاب کهف هستم!