دلتا

وبلاگ احمد پورنجاتی

برچسب تئاتر

“خشکسالی و دروغ “؛ پژواک واقعیت یا برداشتن چسب زخم؟!

هنر نمایش به باورمن چیزی شبیه “صور اسرافیل” است . البته نه در جهان اسطوره بلکه در واقعیت رابطه ی تماشاگر و آنچه بر صحنه می گذرد! اگر با خواباندن آدم ها در “هیپنوتیزم” واگویی حقیقت پنهان در ناخودآگاه آنان امکان پذیر می شود ، در تاتر با بیدارکردن ما یعنی تماشاگران ، با مهارتی ستودنی و گاه شگفت انگیز ، پنهانی های لایه لایه ی شخصیت حقیقی مان را با همه ی کرامت یا کراهت آن ، به رخ مبارک مان می کشند.

درهمنشینی با تاتر بیش از هر هنر دیگر، خواه موسیقی یا حتی سینما، مجال واکاوی عریان “شخصیت پنهان ” تماشاگر فراهم می شود.
مجالی دژگونه که ناخودآگاه تماشاگر را هیچ یارای کژتابی و گریز و پس و پیش نیست برای رونمایی !
از این نظرگاه تفاوت چندانی ندارد که سوژه ی نمایش یک مساله ی فردی باشد ( روانشناختی) یا یک موضوع اجتماعی( جامعه شناختی)
تاتر کار خودش را بلد است : رادیوگرافی !
این که تماشاگر از مشاهده ی واقعیت بی نقاب اندرون خویش ( فرد یا جامعه) چه احساسی پیدا می کند؟ سرشار از لذت و سرخوشی و غرور می شود یا از شرمساری سرش را لابلای پاهایش پنهان می کند، به خودش مربوط است.  ادامه مطلب

زنده باد” تئاتر فاصله گذاری”!

هفته نامه ایران دخت

بر فهرست ویژگیهای اختصاصی “سیاست ورزی ایرانی”این خصوصیت را نیز باید افزود که: فعال سیاسی همواره باید نگران و مراقب یک کمین خطرناک باشد که به تعبیر اهل منطق، می توان آن را “مغالطه اشتراک لفظ” نامید. مفهوم آشکار و بی تعارف این قضیه چیزی نیست جز این که نه تنها باید مراقب “سخن گفتن” و نوع واژه ها و اصطلاحات و ایده هایی که برای بیان دیدگاههایت استفاده می کنی ، باشی بلکع همواره باید ششدانگ حواس خود را جمع کنی که “دیگران”- به ویژه اگر وصله ای به آنها بچسبد- سخن تو را تکرار نکنند، شبیه تو سخن نگفته باشند و مهمترازهمه ، به هرانگیزه و نیتی هوادارو پشتیبان وهم موضع تو وترویج کننده دیدگاههای تو از آب در نیایند! ادامه مطلب

زنده باد “جن گیر”!

اگر ناگهان چشم بازکنی و متوجه شوی از گوشه کنار خانه ات صدای غریبه می آید، قابلمه دلمه ات ربوده و خورده شده و خلاصه کسان دیگری به جای تو حرف می زنند و تصمیم می گیرند، چه حالی پیدا می کنی؟!

و اگر ناگهان نگاهت به پا و پشت غریبه ها بیفتد و بینی که ؛ سُم دارند و دُم، چه خاکی بر سرت خواهی کرد؟!
نمایش “جن گیر” به نویسندگی و کارگردانی کوروش نریمانی را چند شب پیش روی صحنه سالن قشقایی تئاتر شهر به تماشا نشستم.
” خیاط خانه ” زن و شوهری که همه زندگی شان در آن خلاصه می شود، به ناگاه گرفتار حضور موجوداتی می شود که: انسان نیستند، از جنس موجودات سُم دار و دُم داراند. امّا برخلاف معمول، رفتارشان هولناک و چندش آور نیست، وسوسه انگیز است! چرا؟ چون مثل همه جن ها، قدرت دخل و تصرف دارند، در چشم به هم زدنی، یک دسته اسکناس زیر بالش مرد خانه می گذارند، یک دوجین بچه برای زن و شوهری که عقیم بوده اند تحویل می دهند و خیلی چیزهای دیگر.
آیا اوضاع ” خیاط خانه ” و زندگی زن و شوهر با وجود اجنّه، روبراه و توپ می شود؟ ادامه مطلب

دلتا © 1386 تا ۱۴۰۲ احمد پورنجاتی | کلیه حقوق محفوظ است. | نقل مطالب با ذکر منبع و بدون ویرایش آزاد می باشد.

| بالا ↑