هر آدم عاقلی می داند که کتاب،یک “موجود عجیب الخلقه” ی بی مصرف و پرافاده ایست که نگو و نپرس٫تنها کاربردی که دارد این است که به درد خواندن می خورد و چیزی فهمیدن.همین! مهم نیست که با چه انگیزه ای و برای چه نتیجه ای. مهم این است که کتاب،خواهی نخواهی و معمولا بدون اجازه وهماهنگی خواننده اش،کارهایی با آدم می کند که گاه کلی بر سرنوشت بشریت تاثیر می گذارد و نکته ی جالب قضیه اینجاست که این موجود “آب زیرکاه”،اصلا و ابدا به روی خودش هم نمی آورد که چه بلایی به سر آدم ها آورده در طول تاریخ و عرض جغرافیا!
کم بلایی نیست، افزایش فهم و آگاهی و بالارفتن شاخک های حسی و پایین آمدن آستانه ی تحریک وکنجکاوی انسان در برابر آنچه دور و برش می گذرد.کاری می کند این “مظلوم نما”- کتاب که آدم،تبدیل می شود به یک فضولباشی.که تا از ته و توی هرچیزی سر در نیاورد ول کن ماجرا نیست!
با این وصف،خودش را با هزار ادا و اطوار،در پوشش “رمان و شعر و ادبیات و دانش و فلسفه و آداب واخلاق اجتماعی و مدنی و هزارنقش دیگر”، در دل انسان جا می زند به عنوان “یارمهربان”!
کاربرد دیگری جز این مزاحمت ها که اشاره کردم ندارد،”کتاب”. نه می شود از آن به عنوان چرکنویس( یا پیش نویس) استفاده کرد،نه حتی قد و قواره اش به درد خمیر کردن و مقواسازی می خورد.(مگر مشمول لطف سانسور شده باشد) و نه حتی می توان روی هم گذاشت و به جای چارپایه از آن استفاده کرد یا برای سرگرمی نونهالان شیطون، جلوی آنان گذاشت که با مداد رنگی، خط خطی اش کنند تا مادر به کارش برسد.
از همه مهم تر این که هیچ خاصیتی برای”هدیه دادن” ندارد.کتاب هم شد “کادو”؟! به جای ایجاد حس سپاسگزاری و خرسندی در وجود مبارک آن کس که هدیه اش می گیرد،ایجاد انزجار می کند. آنتی پاتیک است. بی خود نیست که بیشتر مردم، به ویژه مشتریان بنگاه های اقتصادی و مؤسسات و شرکت ها وحتی برخی مدیران و کارکنان نهادهای عمومی به جای کتاب، “سررسید”هدیه می دهند که هم خیلی “وزین” است هم بسیارسودمند و به ویژه تو دل برو هم هست. از همه مهمم تر این که نه تولید و نه مصرف”سر رسید” نیاز به حتی یک نخود “فسفر یا هرگونه ماده ی گرانقیمت” ندارد.
پس،زنده باد “سررسید”!
من به عنوان یک دریافت کننده ی حرفه ای و معتاد به “سررسید” که هر سال، یکی دو ماه مانده به نوروز،چندین سررسید از اینجا و آنجا برایم هدیه می فرستند و از شما چه پنهان عزا می گیرم که با این موجودات نجیب،چه کنم که دوستان ارسال کننده به تریج قبایشان برنخورد،فروتنانه از همه ی “عزیزان سررسید هدیه کن”،خواهش می کنم همچنان به همین شیوه ادامه دهند ویک وقت دچار انحراف به راست و چپ نشوند که به جای سررسید، کتاب هدیه بدهند.البته، به یک شرط:
ذره ای احساس مسؤولیت یا دغدغه برای افزایش آگاهی و اعتلای فرهنگ جامعه ایران به وجود مبارکشان راه ندهند! مرسی
احمد پورنجاتی ۴/۱۰/۹۳
15 دی 1394 at 1:53 ب.ظ
سلام
از آنجاییکه شما را بعنوان یکی از دلسوزان ایران می شناسم (و امیدوارم درین زمینه اشتباه نکرده باشم) لازم دیدم ایده ای را با حضرت عالی در میان بگذارم. امیدوارم این ایده را با دوستان معتدل و اصلاح طلب در میان بگذارید و کشور را که اکنون در سرازیری سقوط قرار گرفته است حداقل در مسیری هموار قرار دهید.
چند روز پیش متاسفانه عده ای خودسر (یا خودسرنما) به سفارت عربستان حمله و باعث ایجاد تنش در روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان شدند. خود بهتر می دانید که نیروی پلیس ایران که توانایی پراکندگی جمعیت ده ها هزار نفری فتنه را دارد، توانایی پراکندگی جمعیت چند صد نفری مهاجمین را ندارد. دلایل آن واضح و از حوصله بحث من خارج است و خود نیز بهتر می دانید. متاسفانه هم دولت آقای روحانی توانایی پیگیری قاطع اینگونه اعمال خودسرنمایانه را ندارد (از جمله حمله به چندین و چند سخنرانی اصلاح طلبان و و و) و هم سایر مسئولین عاشقانه به دنبال سنگ اندازی در مسیر دولت آقای روحانی هستند. امروز بوضوح شاهد تکرار وقایع زمان آقای خاتمی به گونه ای جدید هستیم. صحبت را درین زمینه کوتاه می کنم که خود بسیار بهتر از من می دانید.
هدف من ازین نوشته ایجاد راه حلی برای این گونه مشکلات است.
۱- همانگونه که می دانید، حداقل در کلام مقامات اینگونه اعمال تقبیح می شود (و البته بعد از مدتی که آثار منفی این اعمال مشخص شد، به شما اصلاح طلبان و فتنه گران و آمریکا و اسرائیل منتسب می گردد). پس حداقل به لحاظ ظاهری مسئولین با این مسئله مشکل دارند (هر چند در خفا به آن دستور داده باشند).
۲- دولت آقای روحانی یا توان و یا خواست جلوگیری ازین حوادث را ندارد.
۳- چرا از بسیج مردمی در نهادهای اصلاح طلب برای این موضوع استفاده نمی کنید. در حادثه شیخ نمر، احتمال چنین حمله ای از قبل قابل پیش بینی بود. بنظر من می توان در اینگونه حوادث، و مخصوصا برای جلوگیری از حمله به سفارت ها، نیروهای مردمی حلقه محافظت دور سفارت تشکیل بدهند.
۴- اگر بتوان چنین نیروی مردمی را در ابتدا برای حفاظت از سفارت خانه ها بسیج کرد، می توان از همین نیرو در هر شهر و روستا برای محافظت از برنامه های سخنرانی اصلاح طلبان نیز استفاده کرد. شاید بسیج به معنای واقعی آن و به معنایی که امام مد نظرش بود به این شکل پیاده سازی شود.
صحبت را کوتاه می کنم. امیدوارم در جلسات خود این موضوع را در میان بگذارید. خوشحال می شوم اگر خبری را درین زمینه بخوانم.
به امید ایرانی آباد و سرافراز