مصاحبه با روزنامه اعتماد
-جنابعالی به عنوان کسی که سابقه فعالیت در عرصه فرهنگی کشور را دارید از دیدگاه شما مهم ترین چالش ها و تنگناهای این عرصه چیست؟
در سال های اخیر دو مساله مهم و اساسی به عنوان چالش های عرصه فرهنگ مطرح شده اند؛ یکی فقدان یک راهبرد و چشم انداز روشن و امیدبخش و برخوردار از ویژگی های متناسب با فرهنگ و آمیخته شدن سازوکارهای اداره این عرصه با اهداف دم دستی سیاسی است و دوم وضعیت نابسامان مدیریت فرهنگی کشور و عدم برخورداری مدیریت های ارشد فرهنگی از شایستگی ها، توانایی ها و ویژگی های لازم برای ایفای این مسوولیت.
-چقدر از این مشکلات به قانون برمی گردد؟
در حوزه های اندیشه یی و خلاقه مثل عرصه فرهنگی و هنر بیش از آنکه چارچوب گذاری ها و ملاحظات قانونی موثر باشد نوع نگاه و تعامل حاکمیت با متولیان و دست اندرکاران این عرصه اهمیت دارد. اگر بنیان این رابطه بر اعتماد و حسن ظن و پذیرش مسوولیت حرفه یی و وجدان جمعی باشد و برای دست اندرکاران عرصه فرهنگ، افکار عمومی و مخاطبان محصولات فرهنگی هم قدرت تشخیص و داوری قائل شویم آن وقت از بسیاری از بایدها و نبایدهای غیرضروری پرهیز می کنیم و نیازی نیست که هر روز برای چاره جویی از محدودیت های به اصطلاح قانونی استفاده کنیم.
-چگونه می توان به جای استفاده از سازوکارها و محدودیت های قانونی از پتانسیل های فرهنگی جامعه برای بهبود وضعیت این عرصه استفاده کرد؟
به نظر من پیش نیاز اساسی هر تحول و راهکاری برای برون رفت از وضعیت نابسامان و پریشان کنونی، رها کردن و خارج کردن این عرصه از دست کسانی است که اهل و بلد این کار نیستند و واگذار کردن این عرصه به خود اهالی فرهنگ است. هر چند با شرایط یأس آمیز و بسیار دلزده یی که در لایه های وسیعی از دست اندرکاران عرصه فرهنگ و هنر کشور در حال حاضر مشاهده می شود که متاثر از عملکرد نامطلوب چند سال گذشته است گمان نمی کنم به این آسانی این واگذاری صورت گیرد. یعنی نه متولیان رسمی اعتقاد و آمادگی چنین کاری را دارند و نه اهالی فرهنگ و هنر چنین اعتماد و امید را نسبت به متولیان.
-شما تجربه مدیریت در عرصه فرهنگ را هم داشته اید. در دوره شما نگاه مدیران به این عرصه چگونه بود و الان چگونه است؟
اصولاً دو نوع نگاه و نگرش به این عرصه وجود دارد؛ یکی نگاه به عرصه فرهنگ که نگاه سروری، سالاری، پیشاهنگی و مشعل داری است؛ نوعی نگاه تعالی بخش به جامعه. در این نگرش فرهنگ بر سایر عرصه ها حتی عرصه سیاسی و روابط و مناسبات اجتماعی و مدیریتی سایه می افکند. دوم نگرشی که فرهنگ را ابزاری در خدمت اراده سیاسی و برنامه ریزی هایش و کنترل جامعه می داند. در سال های اخیر فرهنگ یک جنبه تجملی و زینت المجلسی داشته است و به لحاظ اینکه جنبه ابزاری داشته، اولاً به بخش ها، گزارش ها و سلایق خاصی توجه شده است، ثانیاً از یک منظر دیکته و سفارش کردن تولیدات فرهنگی و هنری با عرصه فرهنگ برخورد شده است.
-از سال ۷۸ تاکنون چقدر خط قرمزها بالا و پایین شده است؟
در این سال ها خط قرمزهای سلیقه یی، فراقانونی و حتی مخل اصول قانون اساسی زیادی به وجود آمده است؛ گاهی به شکل افراطی و گاهی هم به شکل تفریطی. به همین دلیل هم نوعی بلاتکلیفی در تولیدکنندگان محصولات فرهنگی هم در عرصه فرهنگ مکتوب و هم در فرهنگ دیداری و شنیداری به وجود آمده است. به همین دلیل است که شاهدیم کتاب هایی که سال ها تجدید چاپ شده اند و حتی در دولت نهم تجدید چاپ شده بودند، در میانه همین دولت از انتشار یا از عرضه آنها در نمایشگاه بین المللی جلوگیری می شود. متاسفانه این خط قرمزهای سلیقه یی و نوسانات معیارگزینی باعث سردرگمی، بلاتکلیفی، یأس و عقیم شدن تولیدکنندگان فرهنگی شده است.
-قانون مطبوعات در تاریخ قانونگذاری ایران از بحث برانگیزترین متون قانونی بوده است که بارها تغییر کرده یا اصلاح شده است. با توجه به نقشی که مطبوعات در فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… کشور دارند مهم ترین مشکلات ساختاری و حقوقی قانون مطبوعات فعلی از دیدگاه شما چیست؟
به عقیده من در عرصه مطبوعات قانون باید در حد اعلی جنبه حمایتی داشته باشد و مبتنی بر دوگونه اعتماد باشد؛ ۱- اعتماد به آگاهی و شعور مخاطبان و افکار عمومی و واگذاری سرنوشت مطبوعات به داوری افکار عمومی. اکثریت مردم قدرت انتخاب درست از نادرست را دارند و به طور طبیعی مطبوعاتی که برای جامعه مفید باشند مورد اقبال عمومی قرار می گیرند و اگر مفید نباشند کنار گذاشته می شوند. ۲- اعتماد دوم به احساس مسوولیت حرفه یی دست اندرکاران مطبوعات برمی گردد. در یک جامعه رو به توسعه و با عوامل فرهنگی مدیریت جامعه به تولیدکنندگان اطلاعات و فکر و اندیشه اعتماد می کند. نباید فضای دلهره و دغدغه و احساس خودسانسوری و ممیزی خارج از قواعد و مقررات همواره بر مطبوعات سایه افکنده باشد. بنابراین هر قانون و مقرراتی باید مبتنی بر این دو اصل «اعتماد به افکار عمومی و اعتماد به مولدان فکر و اندیشه و اطلاعات یعنی دست اندرکاران مطبوعات» باشد.
-تصور می کنید اصلاح قانون مطبوعات می تواند مشکلات و معضلات حوزه مطبوعاتی کشور را مرتفع کند؟
ببینید ابتدا باید یک فضای امن، امیدوارکننده، اطمینا ن بخش و دلچسب را برای کسانی که می خواهند در این حوزه فعالیت کنند به وجود بیاوریم بعد به دنبال قانونگذاری یا اصلاح آن برویم. در واقع قانون در مرحله بعد از ایجاد یک فضای امن برای هر فعالیتی است. قانون و مقررات هم باید اصول کلی و اصلی را تعیین کند و وارد جزییات نشود. در قانون اساسی هم آمده است فعالیت مطبوعاتی نباید مخل مبانی اسلام و منافع و حقوق عمومی باشد. بنابراین ورود قانون به جزییات و محدودیت ها ضرورتی ندارد. من معتقدم اولین و مهم ترین اقدام ضروری در عرصه مطبوعات قبل از هر نوع اقدام اصلاحی و قانونی این است که به این روند فعلی مایوس کننده خاتمه داده شود و این احساس ناامنی حرفه یی و شغلی را که در اهالی مطبوعات به وجود آمده است از بین ببریم. فضای کنونی مطبوعات ما فضایی توفان زده، زلزله خیز و بی ثبات است. نهادهای صنفی مطبوعات آماج برخوردهای لحظه یی هستند و هیچ اعتماد و اطمینانی به آینده وجود ندارد بنابراین قانون و مقررات و حتی اصلاح آن زمانی موثر خواهد بود که فضا برای فعالیت مناسب باشد. یک تجربه ناموفق در مجلس پنجم در قالب اصلاح قانون مطبوعات داشتیم که گمان می رفت یا تصور می کردند اصلاح قانون مطبوعات باعث کنترل بیشتر مطبوعات می شود، در حالی که در عمل نه تنها موجب کنترل مطبوعات نشد بلکه نوعی مزاحمت برای فعالیت های مطلوب مطبوعاتی ایجاد کرد و گستره فعالیت های مطبوعاتی قابل قبول را هم به دلیل محدودیت های غیرمتعارف محدود کرد.
-پس شما معتقدید فعلاً ضرورتی برای اصلاح قانون مطبوعات وجود ندارد.
ببینید در اینکه باید قانون مطبوعات فعلی اصلاح شود شک و تردیدی وجود ندارد ولی حرف من این است که ما باید ابتدا نگرش مدیران سیاسی جامعه را نسبت به مطبوعات عوض کنیم بعد از آن به دنبال اصلاحات برویم. امروز متاسفانه آسان ترین و بی هزینه ترین عرصه برای برخورد ظاهراً عرصه مطبوعات است. بی پناه ترین عرصه فعالیت در جامعه ما عرصه مطبوعات است. وزارت ارشاد، هیات نظارت، دستگاه قضایی و متاسفانه حتی بخشی از مطبوعات برخوردار از مصونیت آهنین نسبت به همکاران خودشان هر نوع برخورد و تخریبی را می کنند. مشکل حال حاضر مطبوعات ما نبود اخلاق حرفه یی است و فضای ناامنی که وجود دارد. در درجه اول باید این احساس ناامنی را از بین برد و اخلاق حرفه یی را بهبود بخشید سپس به دنبال قانونگذاری و اصلاح رفت. مثل این است که به یک کودک ترسیده و پریشان حال در حالی که در برابرش یک هیولا قرار گرفته است، بگوییم اگر قانون و مقررات را عوض کنیم حالت بهتر می شود یا نه. اولین اقدام این است که کودک را از هیولا دور کنیم. در شرایط فعلی هم تنها راه حل این است که مطبوعات را رها کنند و به اهلش بسپارند و کمتر برای اهالی مطبوعات ایجاد مزاحمت کنند تا آرامش و امنیت به وجود آید، بعد از آن باید در مورد قوانین و مقررات تصمیم گیری کرد.
-بر فرض فراهم شدن این فضای امن و آرام برای فعالیت مطبوعاتی، راهکار شما برای تحقق ایده اصلاح قانون مطبوعات چیست؟
به عقیده من هرگونه اصلاحاتی در کانون مطبوعات باید از درون کارشناسی های خود اصحاب مطبوعات بیرون بیاید. پیشنهاددهنده ها و تصمیم گیرنده ها باید از خود اصحاب مطبوعات باشند. باید مدیریت و قانونگذاری را به خود اهالی مطبوعات واگذار کرد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.