دلتا

وبلاگ احمد پورنجاتی

سال: 1388 (صفحه 1 از 4)

این نوشته مرثیه نیست

هفته نامه ایران دخت

این یک قاعده تکرار شونده است که با فروپاشی هر رژیم سیاسی، در هر جای جهان، بخش مهمی از مناصب قدرت در نظام جدید را کسانی بر عهده می گیرند که در دوران مبارزه با رژیم پیشین، دستی از نزدیک برآتش داشته اند. مبارزان سابق، حاکمان لاحق می شوند با این توضیح که: “قدرت جدید” سکه “مشروعیت” خویش می زند وبر تابوت “قدرت پیشین” داغ ننگ و نفرین و دفن ابدی می نهد!
از فردای پیروزی نظام جدید ،همه آنان که تا دیروز برای “مبارزه با قدرت حاکم” و تغییر وضع موجود سر از پا نمی شناختند و نقد جان و مال در سفره اخلاص و پاکبازی می باختند، ششدانگ تاب و توان خویش را برای “تقویت و تحکیم قدرت حاکم” و حفظ وضع موجود به کار می گیرند.
تا اینجای قضیه البته پدیده ای نامتعارف و غیر موجه نیست. اما پرسش اساسی از آنجا آغاز می شود که مبارزان سابق در موضع حاکمان جدید با آرمان های پیشین خود چه خواهند کرد؟ آشکارتر بگویم: در تزاحم و تعارض احتمالی میان آن آرمان ها و آرزوهای دوران مبارزه با رژیم پیشین و آنچه که لازمه حفظ قدرت نظام جدید و منصب برآمده از آن است، کدام را برخواهند گزید؟  ادامه مطلب

الان ساعت چند است؟!

هفته نامه ایران دخت

چند سال پیش، در دوره ششم مجلس، روزی از روزها گروهی از معلمان آموزش و پرورش برای انعکاس اعتراضات صنفی خود در برابر ساختمان مجلس اجتماع کرده بودند. پی در پی شعار می دادند و از رئیس و نمایندگان مجلس می خواستند که برای شنیدن حرفهای آنان حضور پیدا کنند. طنین فریادهای اعتراض معلمان در راهروها و حتی صحن مجلس شنیده می شد. در این گونه موارد معمولا از سوی هیات رئیسه یا اعضای کمیسیون مربوط، کسی در جمع اجتماع کنندگان حاضرمی شد و با آنان گفتگو می کرد. من نه عضو هیات رئیسه بودم و نه از اعضای کمیسیون آموزش مجلس، اما شاید از سر کنجکاوی یا انگیزه دیگر، تصمیم گرفتم جلسه مجلس را ترک کنم وبه میان آنها بروم. در آن هیاهوی فریاد و شعار و عصبانیت واعتراض، ناگهان مردی میانسال از میان جمعیت مرا فرا خواند: “آقای پورنجاتی! یک لحظه تشریف بیاورید، اینجا!” جلو رفتم.  ادامه مطلب

حقوق اساسی ملت در قانون اساسی بر زمین مانده است

مصاحبه با سایت جماران

احمد پور نجاتی، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی و مشاور فرهنگی دولت اصلحات معتقد است: خطر بزرگی که اکنون  به صورتی بالفعل قانون اساسی را تهدید می کند، تحریف تفسیری قانون اساسی است. تحریف تفسیری قانون اساسی به معنی  از خاصیت انداختن برخی اصول قانون اساسی با نوع خاص تفسیری که حتی نهادهای به ظاهر مسئول قانون اساسی نیز  انجام می دهند. وی در عین حال تصریح کرد : علاوه بر این،مصیبت مضاعف آنجاست که رییس جمهور به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی، ‌خود میدان دار تخلف از قانون اساسی می شود. ادامه مطلب

تقدیم به عاشورائیان آزاده، رهپویان جنبش سبز

زیر بار ستم نمی کنم زندگی                   جان فدا می کنم در ره آزادگی

این پیام از حسین

می رسد دم به دم

ننگ و ذلّت بود

زندگی با ستم

زنده بادا حسین                                  مرده بادا یزید  ادامه مطلب

زنده باد “جن گیر”!

اگر ناگهان چشم بازکنی و متوجه شوی از گوشه کنار خانه ات صدای غریبه می آید، قابلمه دلمه ات ربوده و خورده شده و خلاصه کسان دیگری به جای تو حرف می زنند و تصمیم می گیرند، چه حالی پیدا می کنی؟!

و اگر ناگهان نگاهت به پا و پشت غریبه ها بیفتد و بینی که ؛ سُم دارند و دُم، چه خاکی بر سرت خواهی کرد؟!
نمایش “جن گیر” به نویسندگی و کارگردانی کوروش نریمانی را چند شب پیش روی صحنه سالن قشقایی تئاتر شهر به تماشا نشستم.
” خیاط خانه ” زن و شوهری که همه زندگی شان در آن خلاصه می شود، به ناگاه گرفتار حضور موجوداتی می شود که: انسان نیستند، از جنس موجودات سُم دار و دُم داراند. امّا برخلاف معمول، رفتارشان هولناک و چندش آور نیست، وسوسه انگیز است! چرا؟ چون مثل همه جن ها، قدرت دخل و تصرف دارند، در چشم به هم زدنی، یک دسته اسکناس زیر بالش مرد خانه می گذارند، یک دوجین بچه برای زن و شوهری که عقیم بوده اند تحویل می دهند و خیلی چیزهای دیگر.
آیا اوضاع ” خیاط خانه ” و زندگی زن و شوهر با وجود اجنّه، روبراه و توپ می شود؟ ادامه مطلب

هنر آلت مشاطه نیست!

چه ” ترحم انگیز ” است سرنوشت ” هنر ” آنگاه که بی شرمانه ” مجلس آرای ” حکومت و قدرت می شود. یک شاخه گل رز در دستان زمخت یک ششلول بند!
بد قواره نیست؟
نوشته اند که : ” نرون ” چنگ می نواخته، ” شاه اسماعیل صفوی” غزل می سروده، ” ناصرالدین شاه قاجار ” اهل شعر و نقاشی و هنرهای مستظرفه بوده و ” هیتلر ” نقاشی می کرده و البته دربار و دارالخلافه بسیاری از شاهان و خلفای ریز و درشت، در شرق و غرب عالم، محفل هنرنمایی و فضل فروشی و هنردوستی اصحاب حکومت و قدرت بوده است.
با این همه، احساس تزلزل ناپذیر من از مشاهده یا تداعی این معاشرت ” چندش آور ” چیزی جز ترحم نسبت به ” هنر ” نیست. درست همان حس و حالی که از مشاهده نوازش غلام بچه ای نوخط توسط سلطان محمود غزنوی به انسان دست می دهد!
” هنر ” در بارگاه ” سلطان”- هرکس که باشد – شبیه ” قناری” در مشت ” شیر علی قصاب ” است حتی اگر نه به قصد سر بریدن و خفه کردن، بلکه برای نوازش و جابجاکردن از قفس تنگ تر به قفس بزرگ تر باشد! دل دل زدن پرنده را از فاصله دور هم می شود دید. از من نخواهید برای این احساس ترحم و تهوع، توضیح روانشناختی بدهم یا برهان فلسفی و تحلیل سیاسی ارائه کنم.  ادامه مطلب

مراقب عقربه های ساعت خود باشید

با “اعتراضات اجتماعی” چه باید کرد؟ پاسخ برخی بسیار صریح و سریع و بی تعارف است:” سرکوب”! انگار هستند کسانی که هنوز از ” اعتراض اجتماعی” به همان شکل و اندازه وحشت دارند که اهالی نیشابور از حمله مغول!

باورشان این است که بی هیچ اما واگر باید در برابر” اعتراض اجتماعی”محکم ایستاد و همه هزینه های آن را به جان خرید زیرا سرانجام حساب و دخل و خرج به سود “اصل بقاء” است.
چه بسا اگر پای بحث و برهان به میان آید با وجهه ای حق به جانب استدلال کنند که : اگر هر” جریان اجتماعی” احساس کند که می تواند با استفاده از شیوه ” اعتراض اجتماعی” و وارد ساختن فشار به حاکمیت ، خواسته های خود را به کرسی مقبولیت- هر چند زورکی و با اکراه- بنشاند، آن گاه از آن پس، دیگر پشم به کلاه حکومت باقی نخواهد ماند، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و سرانجام چیزی از” دربخانه همایونی” باقی نخواهد ماند. البته درست می گویند،به شرط آن که عقربه های ساعت خود را نزدیک به یک قرن خوابانده باشند و به گمان آن که هنوز در دوره ناصرالدین شاه قاجار زندگی می کنند لاجرم باید جانب احتیاط را نگه دارند چون هیچ تضمینی وجود ندارد که ” مطالبه نرم و نازک تاسیس عدالت خانه” به تدریج پا یه های عرش خاقانی را نلرزاند، همه چیز را کن فیکون نکند و نه از تاک، نشان ماند، نه از “تاک نشان”!
اما واقعیت قضیه این است که عقربه های ساعت هرگز نخوابیده است. “قاجاریه” تشریف برده ، “پهلوی” تشریفانده شده، دوران نظام های خودمدار و یکه تاز به سر آمده و ” مردم سالاری” به مثابه یک شاخص گریز ناپذیر برای وجاهت و مقبولیت حکومت همچون ” آب ” و”هوا” در فهرست اقلام ضروری و رایج زندگی اجتماعی قرار گرفته است.  ادامه مطلب

هدف مشترک میان همه ، “حاکمیت قانون” است

مصاحبه با خبرگزاری ایلنا – گفت‌وگو از: روزبه علمداری


 

جامعه سمت و سویی پیدا کرد که کاری که سال‌ها باید اصلاح‌طلبان انجام می دادند، صورت گرفت.

وی در پاسخ به این سوال که “شما قبلا گفته‌اید که حوادث پس از انتخابات فواید فراوانی برای اصلاح‌طلبی در پی‌داشت. فکر می‌کنید درصورت پیروزی موسوی یا کروبی، باز هم این دستاوردها را داشتیم؟”اظهار داشت: مقصود من این است که برخلاف برداشتی که القا می‌شود، روندی که ناظر بر نتیجه انتخابات اتفاق افتاد باعث تضعیف جریان اصلاح‌طلبی شد و در یک شرایط ناامید‌کننده‌ای قرار گرفت، معتقدم چنین نیست و خارج از اراده جریان اصلاح‌طلب، خواسته‌های جامعه سمت و سویی پیدا کرد یعنی کاری که سال‌ها باید تشکل‌های اصلاح‌طلب و فعالان سیاسی معتقد به این رویکرد انجام می‌دادند تا بتوانند با لایحه‌های عمیق اجتماعی ارتباط ارگانیک برقرار کنند، به برکت اقداماتی که البته خوب نبود، صورت گرفت.
این فعال سیاسی با بیان اینکه پس از این وقایع جوهر اصلاح‌طلبی به شکل بسیار شتاب‌دار و پرنفوذ در لایه‌های اجتماعی جامعه ایران نفوذ یافت و تبدیل به خواستی شد که برخوردار از قاعده و بستر اجتماعی عمیق بود، تصریح کرد: این را که در فرض، موسوی یا کروبی پیروز می‌شدند ولی معلوم است که اگر آن اتفاق می‌افتاد روند به گونه دیگر صورت می‌گرفت و شاید با دورانی که خاتمی بعد از دوم خرداد ۷۶ پیروز شد مقایسه کرد.
پورنجاتی ادامه داد: اگر آن اتفاق می‌افتاد، با تجربه نقد و ارزیابی که از عملکرد دوره اصلاحات صورت گرفته بود و تجربیات بسیار ارزشمند دوران غیبت اصلاح‌طلبان از مسئولیت‌های اجرایی، شرایط امیدبخش‌تری به وجود می‌آمد و مهمترین تفاوت آن با وضعیت فعلی این بود که بدون پرداخت هزینه‌های سنگین که متاسفانه نظام در این چندماه متحمل شده‌ است و با یک فضای بسیار افتخارآمیز فصل جدیدی در تاریخ انقلاب اسلامی و سرنوشت ایران آغاز می‌شد. ادامه مطلب

بازار مسگرها را تعطیل کنید

روزنامه اعتماد

صدا به صدا نمی رسد. بی هیچ وقفه یی چکش ها پی درپی بالا می روند و پایین می آیند و بر ورق های مس روی سندان کوبیده می شوند. اینجا «بازار مسگرها»ست. در این غوغای سرسام آور که تنها منطق مسلط رابطه گوشخراش چکش و سندان است و هر کس به کار خود مشغول است، اگر به فرض گوش شنوایی هم باشد- که انگار نیست- تاب و توان شنیدن وجود ندارد. سر و صدا مهلت نمی دهد. پس چگونه می توان به تعبیر مرحوم گل آقا «دو کلمه حرف حساب» زد و مطمئن بود که طرف مقابل آن را شنیده است؟!

به گمان من اوضاع و احوال کنونی جامعه ما به ویژه در عرصه سیاست داخلی شباهت شگفت انگیزی به «بازار مسگرها» دارد. دیالوگ به مفهوم درست و واقعی آن در بازار مسگرها یا امکان ندارد یا مستلزم بهره گیری از متد «داد و فریاد» و مصرف بی رویه تارهای زمخت و ضخیم حنجره های خاص است. تازه با همه این اوصاف هیچ تضمینی وجود ندارد که آیا طرف مقابل اصل مطلب را به همان درستی و دقت که مورد نظر بوده، شنیده یا «عوضی» گرفته و پاسخی «عوضی تر» تحویل داده است.  ادامه مطلب

اول امنیت بعد قانون

مصاحبه با روزنامه اعتماد

-جنابعالی به عنوان کسی که سابقه فعالیت در عرصه فرهنگی کشور را دارید از دیدگاه شما مهم ترین چالش ها و تنگناهای این عرصه چیست؟

در سال های اخیر دو مساله مهم و اساسی به عنوان چالش های عرصه فرهنگ مطرح شده اند؛ یکی فقدان یک راهبرد و چشم انداز روشن و امیدبخش و برخوردار از ویژگی های متناسب با فرهنگ و آمیخته شدن سازوکارهای اداره این عرصه با اهداف دم دستی سیاسی است و دوم وضعیت نابسامان مدیریت فرهنگی کشور و عدم برخورداری مدیریت های ارشد فرهنگی از شایستگی ها، توانایی ها و ویژگی های لازم برای ایفای این مسوولیت. ادامه مطلب

نوشته های قدیمی تر

دلتا © 1386 تا ۱۴۰۲ احمد پورنجاتی | کلیه حقوق محفوظ است. | نقل مطالب با ذکر منبع و بدون ویرایش آزاد می باشد.

| بالا ↑