سرمقاله کارگزاران – ۱/۱۰/۸۷
میخواهم درباره «توقیف مطبوعات» بنویسم اما از یک منظر متفاوت پدیده ناشناختهای نیست، کم یا بیش از گذشته تا حال و به احتمال نزدیک به یقین در آینده، همواره بوده، هست و خواهد بود. تا چه وقت؟ نمیدانم اما پس از کولاک هولناک «توقیف فلهای» مطبوعات، خط تولید این صنعت مترقی! رونق روزافزون یافت، ابتدا در بخشی از دستگاه قضایی و سپس با ظهور دولت نهم، در وزارت ارشاد. مهم نیست که با تابلوی «هیات نظارت» و با استنادهای به اصطلاح قانونی و به ظاهر موجه، مثل آب خوردن بیانیه توقیف صادر میشود؛ مهم نیست که حتی بدون نیاز به تشکیل جلسه حضوری گاه با یک هماهنگی تلفنی رأی توقیف جمعآوری میشود، مهم این است که اکنون خبر توقیف یک نشریه، تعجب کسی را بر نمیانگیزد! خبری شده شبیه اخبار صفحه حوادث! تصادف در یک جاده، یک سانحه هوایی، مرگ یک مامور آتشنشانی، سقوط بهمن در کوهستان! «توقیف مطبوعات» اکنون بخشهایی از زندگی حرفه روزنامهنگاری مستقل در جامعه ما شده است.
انگار نوعی سرگرمی تکراری و دم دستی! اینکه «توقیف مطبوعات» آنگونه که در این سالها شاهد بودهایم، خواه از نوع «موقت» که انسان را به یاد «عقد موقت ۹۹ ساله» میاندازد، خواه از نوع «لغو امتیاز»،که شباهت عجیبی به «تیر خلاص» دارد، از چه توجیه حقوقی، فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیک برخوردار است،موضوع این نوشته نیست. اینکه چنین رویکردی تا چه حد از منظر شعارها و آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی و اصول قانون اساسی قابل خدشه و ناپذیرفتنی است، نیاز به مجال دیگر دارد. هر چند هیچ تردیدی در آن نیست، اما به باور من، جامعه ایران و بهویژه مشتریان و خوانندگان مطبوعات مستقل و غیردولتی و البته دستاندرکاران اینگونه مطبوعات، اکنون با «چهرهای متفاوت» از «توقیف» سرکار دارند: ادامه مطلب
آخرین دیدگاهها