در امتداد یك جاده ، رودرروی یك قاب بزرگ! آنگاه كه در ژرفای آینه سال های سپری شده به تامل می نگرم ، در پس لایه های غلیظ خاطره های سفید و سیاه و خاكستری ، چشمانی سرشار از طپش امید ، گونه هایی گر گرفته از غیرت و تصمیم و سینه ای برآمده از بی پروایی و خطر پذیری تو را به نظاره می ایستم!
ای جوانی!
ای كیمیای بی قراری!
ای روح جنبده در عمق جان جامعه!
ای ناموس تكامل تاریخ ، ای جوانی! ادامه مطلب
آخرین دیدگاهها